از مهمترین مواردی که قرضاوی را متمایز و برجسته می‏‌گرداند این است که او محققی معتدل است که نه گرایشی به غلو دارد و نه سهل‌انگاری وتسامح بی‌جا، در کارش نه افراط است و نه تفریط، نه اهل خشونت و سختگیری‌ست و نه سستی و بی‌ثباتی، اندیشه و منهج فقهیش میانه‌روی و اعتدال است، از همین روست که عناوین برخی کتب وی همین نگاه و رویه را نشان می‏‌دهد، مانند: «بیداری اسلامی بین جمود و افراط‌گرایی» و «اجتهاد معاصر بین انضباط و زیاده‌خواهی» و همه این شواهد موجود در کتب وی نمایانگر موقف ما بین حداکثر به راست و حداکثر به چپ وی می‏‌باشد. لازم به ذکر است که معنای اعتدال در نظر قرضاوی به معنای نگه‌داشتن دائمی چوب در وسط هر موضوعی نیست، بلکه موقفی مبتنی بر دلیل و برهان است و وی هر جا که فرصت یابد بخاطر آسان‌گیری بر مردم، به جانب سهل و راحتی تمایل می‏‌یابد. 

از زمان نگارش «الحرام والحلال»

قرضاوی از زمان نگارش نخستین کتاب خود یعنی «حلال وحرام در اسلام» رویکرد تسهیل و غیر‌رادیکال را به کار گرفته و منهج وی به عنوان گرایش به تسهیل شناخته شده است

گرچه تندروان از آن زمان تا کنون به وی هجمه برده و عنوان «حلال و حلال در اسلام» را به کتب وی اطلاق نمودند، و او را متهم کردند که حرامی باقی نگذاشته است، که وی نیز چنین به آنها پاسخ داد: بر عکس آنها باید کتابی را نوشته و نام «حرام و حرام در اسلام» بر آن بگذارند، زیرا آنها هیچ چیزی را حلال نمی‌دانند، حتی اگر مدرکی هم برای حلالیت آن وجود داشته باشد. قرضاوی به خاطر این کتاب و به جهت رویکرد فکری خود، در طول زندگی علمیش، مورد حملات شدید قرار گرفت امّا اینها مانع از ادامه‌ی روشش نگردید و روزگار عملکرد نیکو و توانمندی و استواری فقه و تفکّر وی را به اثبات رساند. 

قرضاوی همچون دیده‌بانی مراقب تمام پدیده‌های افراط‌گرائی و تندروی در جهان اسلام بود و در کمین آنها می‏‌نشست، وی این نگرش را برای اسلام و مسلمانان مضر می‏‌دانست، هنگامی که فتنه‌ی تکفیر در دهه هفتاد قرن گذشته سایه‌ی خود را بر جوانان مسلمان گستراند، کتاب «اغراق در تکفیر» را می‏‌نویسد و این رویکرد را رد می‏‌کند و نشان می‏‌دهد که این طرز تفکر با منش و روح روش اسلامی که بر عدم تکفیر مردم و مشغول شدن به قضاوت پیرامون انسان‌ها، قوام یافته، مغایرت دارد و در تضاد است و همین نگاه اعتدالی بود که موجب گردید همین رساله‌ی وی «حلال و حرام در اسلام» در سطحی وسیع انتشار یابد تا جائی که اتّحادیّه‌ی دانشجویان دانشگاه ازهر اقدام به چاپ هزاران نسخه از آن نمود تا به این وسیله در برابر موج شدید تکفیر در آن زمان، مقابله نماید. 

هنگامی که جریان هواپیما‌ربایی هواپیماهای غیر‌نظامی و تهدید به گروگان‌گیری مسافران برای فشار آوردن به برخی حکومت‌ها آغاز گردید، وی قویاً این رفتار را رد کرد و فتوای مفصلی بر رد این اعمال نوشت و در آن روشن ساخت که این اعمال جایز نیست زیرا ایجاد رعب و وحشت در میان مردم و نا امن نمودن امنیت و آسایش انسان‌ها، تحت هر نیت و انگیزه‌ای که باشد، امریست که شرع آن را رد کرده و ممنوع نموده است. 

هنگامی که قتل عام اقصر در مصر (1) اتفاق افتاد و در آن تعداد زیادی از گردشگران نزدیک به صد نفر کشته شدند، قرضاوی روی منبر مسجد عمر بن الخطاب در قطر ایستاد و فوراً آن را محکوم و رد نمود و مغایرت این عمل را با رویّه‌ی اسلامی و خطار‌کار بودن عاملین این جنایت را اعلام کرد، تا جائی که در آن زمان، استاد احمد فراج (رح) روزنامه‌نگار بزرگ و مشهور مصری به ما خبرداد که وزیر اطلاعات مصر صفوت شریف، به او گفته است، قرضاوی خطبه‌ای ایراد نموده که اگر یک میلیون پوند به من پیشنهاد می‏‌شد آن‌را خریداری می‏‌کردم تا شب و روز در تلویزیون مصر پخش کنم. احمد فراج هم به او گفته بود: قرضاوی از این امر استقبال می‏‌کند و ما می‏‌توانیم (درگفتگویی تلوزیونی) میزبان وی برای گفتگو در این‌باره باشیم امّا شریف این پیشنهاد را رد کرده و به او گفته بود: آیا می‏‌توانیم ضمانت کنیم که وی تنها در خصوص این موضوع صحبت کند؟ منظور وی از این سخن آن بود که قرضاوی علاوه برقتل عام اقصر در‌باره‌ی کشتار مسجد الاقصی نیز بحث خواهد نمود و این خوشایند رژیم مصر نخواهد بود. 

هنگامی که برجهای دو‌قلوی آمریکا در حوادث سپتامبر مورد هدف قرار گرفتند، اولین صدایی که این اقدام را محکوم نمود، قرضاوی بود، وی علی‌رغم آگاهی از تجاوز آمریکا به عراق و دیگر سرزمین‌های اسلامی، در برنامه خود «الشريعة والحياة» در کانال الجزيرة و طی بیانیه‌ای که صادر نمود، از مسلمانان آمریکایی خواست که بروند و به مجروحان، خون اهدا نمایند. 

دانشنامه‌ی بزرگ :

قرضاوی در برهه‌ای که دین اسلام به عنوان دین خشونت رواج یافته وسر زبان‌ها افتاده بود، هم و غم خود را صرف نوشتن دایرة المعارف بزرگ و مهمی تحت عنوان «فقه الجهاد» در دو جلد قطور کرد وی این کتاب را که نزدیک به 1500 صفحه می‏‌باشد به نگارش در می‏‌آورد و در خلال آن خشونت و افراط گرایی را از اسلام انکار می‏‌کند و به سوء ظن های مطرح شده و شبهات پیش آمده در مورد اسلام و افکاری که جوانان مسلمان را به سمت خشونت سوق می‏‌دهد، پاسخ می‏‌دهد، ومنهج اعتدال گرایانه ی اسلام را که خود قریب سه ربع قرن به آن دعوت می‏‌کرد را به روشنی تبیین می‏‌کند. 

صاحبان فکر و اندیشه در جهان عرب و غرب که دائم مراقب ومترصد دیدگاه‎های قرضاوی هستند گواهی می‏‌دهند که نظرات وی الگو و سمبل وسطیت و اعتدال می‏‌باشند، مخالفان این نگاه، تنها نویسندگانی هستند که در برابر حقایق سر می‏‌پیچند، و با مواضع عادلانه‌ی وی چون بحث پیرامون قضیه فلسطین و کودتای نظامی مصر و ظلم و استبداد در کشورهای عربی، اظهار ناخوشایندی می‏‌کنند و دوست ندارند درباره‌ی این مسائل صحبت نمایند و از آنجا که صدای وی در بین علمای دیگر رساترین است، سخنانش سبب ناراحتی و رنجش آنها گشته است و فلذا هیچ ترفندی جز این نمی‌یابند که او را به باطل متهم کنند، به این امید که شاید، کسانی را مجذوب سخنان خود نموده و از میزان تأثیر سخنان قرضاوی بکاهند، امّا همیشه با یک دلتنگی پنهان برگشته و ناامیدانه و زیانبار می‏‌گردند. 

تلاش‌های بی فایده : 

تلاش‌های بدون فایده‌ی این افراد پایانی ندارد، آنها گاهی قسمتی از سخنان وی را از سیاق کل کلامش برش می‏‌زنند و در معرض دید قرار می‏‌دهند و یا گاهی کلماتی را که او نگفته، از طرف خود می‏‌بافند به او نسبت می‌دهند یا گاهی اقدام به تحریف معنای کلامش می‏‌کنند و گاهی وی را به حکومتی بودن متهم می‏‌کنند که به خاطر حفظ تابعیت قطریش نفاق ورزیده و با نظام سلطه مماشات می‏‌ورزد. 

امّا وی سال‌ها قبل در منبر مسجد عمر بن الخطاب سفر «رابین» (2) به قطر را مورد انتقاد قرار داد و تحت نظر حاکمیت بودن، مانع و بازدارنده وی در این قضیه نبود، وی همچنین موارد بسیاری از کشورهای خلیج را به باد انتقاد گرفته در حالیکه رابطه‌ای دوستانه با حاکمانش داشت، با کسانی همچون «ملک عبدالله پادشاه سعودی» و با وجود اینکه خود هزینه‌ی این واکنش‌ها را می‏‌دانست حاضر شد که خود و خانواده‌اش در ازای ابراز مواضع جسورانه‌ی میانه‌روانه، آن‌را بپردازد.  

اعتدال قرضاوی متأثر از چند عامل ذیل می‏‌باشد: 

١-.عامل دین: دین اسلام، دارای روحیّه‌ی میانه رویست، هم‌چنان‌که قرآن در این آیه این خصیصه‌ی دینی را بیان می‏‌کند: «وَ كَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا» (بقرة / 143)  (شما را، امت میانه‌ای قرار دادیم)، همچنین قرآن ما را به اعتدال فرا می‏‌خواند آنجا که می‏‌فرماید :«أَلاَّ تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ * وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ» (الرحمن 8 و9)، تا در میزان طغیان نکنید (و از مسیر عدالت منحرف نشوید) و وزن را بر اساس عدل برپا دارید و میزان را کم نگذارید! 

طغیان در میزان، یعنی از حد در گذشتن و إخسار یعنی چیزی را از حد مطلوبش به کمبود و نقصان دچار نمودن، نه زیاده‌روی و نه کم‌روی، که این رویکرد صحیح اسلامیست. 

پیامبر خدا، (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «إِيَّاكُمْ وَ الْغُلُوَّ فِي الدِّينِ، فَإِنَّهُ أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمُ الْغُلُوُّ فِي الدِّينِ» از افراط در كار دين بپرهيزيد كه پيشينيان شما از افراط در كار دين هلاك شدند. 

ابن مسعود از پیامبر روایت نموده: «هَلَکَ المُتَنَطِعُونَ قَالَهَا ثَلاثاً» (پیامبر خدا(ص)سه مرتبه فرمود: افراد سخت‌گیر و افراطی هلاک شدند.) المُتَنَطِعُونَ، افراد سخت‌گیر و افراط‌کاردر دین هستند که مردم را به بیش از حد طاقت و توانشان مکلّف می‏‌سازند، در حالیکه اسلام دین آسان‌گیریست نه سخت‌گیری. 

٢ - عامل شخصیتی: این عامل از شخصیت ذاتی خود شیخ سرچشمه می‏‌گیرد، زیرا او براساس طبیعت و سرشت خود به اعتدال گرایش دارد و از خشونت و سخت‌گیری بیزار است، شیخ در مورد خودش می‏‌گوید: من شخصی هستم که خداوند سرشت و فطرت اعتدال و توازن در نگرش به امور را به من عطا فرموده است، بنابراین همیشه دوست دارم که از افراط‌گرایان به راست یا تندروان به چپ نباشم. واین هدیه‌ای الهی است. بعضی افراد تمایل به ولنگاری و اهمال کاری دارند در حالیکه من همیشه خودم را در موضع میانه می‏‌بینم. 

3 - عامل محیطی: قرضاوی در محیط متعادلی رشد یافت که تندروی و خشونت در آن نبود. آغاز پرورش وی در محیط خانوادگیش بود سپس در ازهر شریف سر بر آورد و در آن پرورشگاه علمی، تربیت یافت و تحت تأثیر بسیاری از علما و صاحبان اندیشه و فقه متوازن مانند محمد عبدالله دراز، محمد ابو زهره، عبد الحلیم محمود، محمد یوسف موسی، البهی الخولی و محمود شلتوت. و دیگران قرار گرفت.٤ – ژرف‌نگری در فقه مذاهب: عامل دیگری که در شکل‌گیری ذهنیت اعتدال شیخ تأثیر داشت، ژرف‌نگری و گستره‌ی دانش وی در فقه مذاهب می‏‌باشد، وی در یک مسأله بیش از یک رای و نظر را مورد نظر و کنکاش قرار می‏‌دهد و این، وسعت افق عقلانیت یک فقیه را می‏‌رساند و سبب می‏‌گردد که وی تمامی صاحب‌نظران مخالف خود را معذور بدارد بنابراین اقدام به توقیف و مصادره‌ی آرای مخالف خود یا باطل انگاشتن آنها نمی‌گیرد. 

چندین کشور به خاطر اعتدال و رد خشونت‌گرائی و تندروی، به وی جایزه داده و تقدیر به عمل آورده‌اند، نخستین آن‌ها، عربستان سعودی، با اهداء جایزه «ملک فیصل»، سپس امارات با دادن جایزه‌ی «شخصیت اسلامی سال 2000 میلادی»، مصر نیز پس از انقلاب ژانویه، وی را به عضویت در شورای عالی علماء در آورد که خود پس از کودتای نظامی از این شورا استعفا داد، همچنین جایزه «العویس» (3)، جایزه پادشاهی برونئی و سایر کشورها و پاداش‌های مهم دیگر که همگی به افتخار و تقدیر از رویکرد و اندیشه معتدل او می‏‌باشند. 

...................................................................................................................................

1 - قتل‌عام اقصر به حادثه کشته شدن ۶۲ نفر یا بیشتر گفته می‏‌شود که بیشتر آن‌ها توریست بودند و در ۱۷ نوامبر ۱۹۹۷ در اقصر مصر اتفاق افتاد گویند. بر اساس تحقیقات دولت حسنی مبارک، «جامعه اسلامی مصر» این عملیات را هدایت و اجرا کردند و هدف آن ضربه زدن به صنعت توریست مصر و دولت حسنی مبارک اعلام شد. جامعه اسلامی مصر در سال ۲۰۱۳ و با روی کار آمدن دولت محمد مرسی و شرکت در جامعه سیاسی مصر، حضور خود در این عملیات را انکار کردند. 

٢ - سیاست‌مدار و ژنرال اسرائیلی که پنجمین نخست‌وزیر کشور اسرائیل بود. 

٣ - موسسه فرهنگی سلطان بن علی العويس.